بار خدایا، اگر بخواهی بر ما ببخشی از سر فضل میبخشی،
و اگر بخواهی ما را به عذاب مبتلا کنی از سر عدل مبتلا میکنی، الهی به رسم احسان،
عفوت را نصیب ما کن، و به آئین چشم پوشی ما را از عذاب برهان،
که ما را طاقت عدل تو نیست، و بدون عفوت برای هیچ یک از ما آزادی میسر نیست،
ای بی نیازترین بی نیازها، اینک ما بندگان توایم بر درگاهت،
و من نیازمندترین نیازمندان به توام، پس تهیدستی ما را به توانگریت چاره کن،
و رشته امید ما را با منع کردن لطفت قطع مکن،
که اگر چنین کنی، کسی را که از رحمتت نیکبختی خواسته بدبخت کردهای،
و آن را که از فضلت عطا خواسته محروم نمودهای،
در این حال از پیشگاهت به سوی چه کسی رو کنیم؟ و از در رحمتت به کجا رویم؟
پاک و منزهی، ما از آن درماندگانیم که قبول دعای آنان را واجب کردهای،
و از آن گرفتارانیم که رفع گرفتاری را به ایشان وعده دادهای.
و شبیه ترین چیزها به خواسته تو، و سزاوارترین کار به بزرگواری تو،
رحمت آوردن بر کسی است که از تو رحمت خواهد،
و به فریاد رسیدن کسی است که به تو فریادرسی کرده،
پس بر زاری ما نزد خود رحمت آر،
و به خاطر اینکه خود را در پیشگاهت به خاک افکندهایم به فریادمان رس.
الهی، شیطان، ما را چون در نافرمانیت او را همراهی کردیم سرزنش میکند،
پس بر محمد و آلش درود فرست، و اکنون که شیطان را به خاطر تو واگذاشتیم
و از طرف او به سوی تو روی آوردیم وی را به سرزنش ما شاد مکن.
دعای 10 – در پناه بردن به خدا – صحیفه سجادیه
مگر انسان، همان نطفه و خون نیمبند نیست؟ که خدا او را در تاریکیهای رحم
و غلافهای تو در تو، پدید آورد؟ تا به صورت جنین درآمد،
سپس کودکی شیرخوار شد، بزرگتر و بزرگترشده تا نوجوانی رسیده گردید،
سپس او را دلی فراگیر، و زبانی گویا، و چشمی بینا عطا فرمود
تا عبرتها را درک کند، و از بدیها بپرهیزد، و آنگاه که جوانی در حد کمال رسید،
بر پای خویش استوار ماند، گردنکشی آغاز کرد، و روی از خدا بگرداند،
و در بیراهه گام نهاد، در هواپرستی غرق شد، و برای به دست آوردن
لذتهای دنیا تلاش فراوان کرد، و سرمست شادمانی دنیا شد.
هرگز نمیپندارد مصیبتی پیش آید!
بر اساس تقوی فروتنی ندارد، ناگهان سرمست و مغرور در این آزمایش
چند روزه، مرگ او را میرباید، او را که در دل بدبختیها، اندکی زندگی نموده،
و آنچه را که از دست داده عوضی به دست نیاورده است، و آنچه از واجبات
را که ترک کرد، قضایش به جا نیاورده، که درد مرگ او را فرا گرفت،
روزها در حیرت و سرگردانی، و شبها با بیداری و نگرانی میگذارند.
عبرت از مرگ هر روز به سختی درد میکشد، و هر شب رنج و بیماری
به سراغش میرود، در میان برادری غمخوار، و پدری مهربان و ناله کنندهای
بیطاقت و بر سینه کوبندهای گریان افتاده است، اما او در حالت بیهوشی
و سکرات مرگ، و غم و اندوه بسیار، و ناله دردناک، و درد جان کندن،
با انتظاری رنجآور، دست به گریبان است،
پس از مرگ او را مایوسوار در کفن پیچانده، در حالی که تسلیم و آرام است،
برمیدارند، و بر تابوت میگذراند.
خسته و لاغر به سفر آخرت میرود، که فرزندان و برادران او را
بدوش کشیده تا سرمنزل غربت، آنجا که دیگر او را نمیبینند،
و آنجا که جایگاه وحشت است،
پیش میبرند. اما هنگامی که تشییعکنندگان بروند و مصیبتزدگان باز گردند،
در گودال قبر نشانده، برای پرستش حیرتآور، و امتحان لغزشزا،
زمزمه غمآلود دارد.
و بزرگترین بلای آنجا، فرود آمدن در آتش سوزان دوزخ و برافروختگی
شعلهها و نعرههای آتش است، که نه یک لحظه آرام گیرد تا استراحت کند،
و نه آرامشی وجود داد که از درد او بکاهد، و نه قدرتی که مانع کیفر او شود،
نه مرگی که او را از این همه ناراحتی برهاند، و نه خوابی که اندوهش
را برطرف سازد، در میان انواع مرگها و ساعتها مجازات گوناگون گرفتار است
به خدا پناه میبریم.
قسمتی از خطبه غراء – نهج البلاغه
(7) میدان هفتم صبر است
« و ان تصبروا خیر لکم »
? صبر دارای سه رکن است :
ü بر بلا صابر بودن ، چنانکه می گوید « اصبروا »
ü از معصیت شکفتن ، چنانکه می گوید « و صابروا »
ü بر طاعت صبر کردن ، چنانکه می گوید « و رابطوا »
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
اى کسانى که ایمان آورده اید، صبر کنید و ایستادگى ورزید و مرزها را
نگهبانى کنید و از خدا پروا نمایید، امید است که رستگار شوید.
( آل عمران آیه 200 )
v صبر بر بلا به دوست داری توان کرد و از آن سه چیز بوجود آید :
یکتایی دل
علم دقیق
نور فراست
v صبر بر معصیت به ترس توان کرد و از آن سه چیز زاید :
الهام دل ها
قبول دعا
نور عصمت
v صبر بر طاعت به امید توان کرد ، و از آن سه چیز زاید :
بازداشت بلاها
رسیدن روزی بدون انتظار
گراییدن با نیکان
(6) میدان ششم قصد است
قصد آهنگ حق است ، آن است که قصد کنی به حق
و به ترک هر چه جز اوست
« و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله »
? قصد دارای سه رکن است :
ü قصد تن به خدمت
ü قصد دل به معرفت
ü قصد جان به محنت
v قصد تن را سه نشانه است :
از جهد و خدمت نیاسودن
از تنعم بکاستن
فراغت جستن
v قصد دل را سه نشانه است :
رنج کشیدن
خلوت گزیدن
به ضرورت زیستن
v قصد جان را سه نشانه است :
نازک دل بودن
از سماع قرار و آرام نداشتن
به مرگ گراییدن
(5) میدان پنجم ارادت است
ارادت خواست مرد است و در راه بودن
« قول کل یعمل علی شاکلته »
? اقسام ارادت :
ü ارادت دنیای محض : متاع دنیا را می خواهند
( سوره انفال آیه 67 )
ü ارادت آخرت محض : کسى که کشت آخرت بخواهد،
براى وى در کشته اش مى افزاییم ، و کسى که کشت
این دنیا را بخواهد به او از آن مى دهیم و[لى ]در آخرت
او را نصیبى نیست ( سوره شوری آیه 20 )
ü ارادت حق محض : و اگر خواستار خدا و فرستاده وى
و سراى آخرتید، پس به راستى خدا براى نیکوکاران شما
پاداش بزرگى آماده گردانیده است. ( سوره احزاب آیه 29 )
v ارادت دنیای محض را سه نشانه است :
در زیادت دنیا به نقصان دین راضی بودن
از مسلمان روی گرداندن
حاجتهای خود را به حاجتهای دنیا درآوردن
v ارادت آخرت محض را سه نشانه است :
در سلامت دین به نقصان دنیا راضی بودن
دوستی و موانست با درویشان ( مسلمان ) داشتن
حاجتهای خود به آخرت قرار دادن
v ارادت حق محض را سه نشانه است :
پای بر هر دو جهان نهادن
از خلق آزادگشتن
از خود بازرستن
لیست کل یادداشت های این وبلاگ