(10) میدان دهم تهذیب است
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ
وَالْحِجَارَةُ عَلَیْهَا مَلاَئِکَةٌ غِلاَظٌ شِدَادٌ لاَ یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ
وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ »
اى کسانى که ایمان آورده اید، خودتان و کسانتان را از آتشى که سوخت آن ،
مردم و سنگهاست حفظ کنید :بر آن[ آتش ]فرشتگانى خشنو سختگیر[ گمارده شده ]اند .
از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپیچى نمى کنند و آنچه را که مامورند انجام مى دهند.
( تحریم آیه 6 )
تهذیب، پاکیزه کردن و پیراستن است از هر بدی و زشتی
? تهذیب سه گونه است :
ü تهذیب نفس
هر که نفسی شریف دارد... خویشتن را از محل وضیع به منزلتی رفیع می رساند. (از کلیله و دمنه )
ü تهذیب خلق و خوی
خویهای فاسد را از خود دور کردن و دارای اخلاق نیکو گشتن
ü تهذیب دل
قلب و دل خود را بی غل و غش کردن و نور خدا را در دل تاباندن
v تهذیب نفس به سه طریق حاصل می شود :
1. از شکایت به مدح گردانیدن
نفس را از گناه بازداشتن ، نفس اماره که انسان را به کارهای بد امر می کند را تحت کنترل درآوردن
کند مرد را نفس اماره خوار
اگر هوشمندی عزیزش مدار. (سعدی)
2. از گزاف به هوشیاری آوردن
از سخن و کار بیهوده دوری جستن
آدمی با شرف نفس و عزت ذات هیچ نوع از انواع حبوب نمی یافت . (ترجمه ? تاریخ یمینی ص 296)
هلاک نفس خوی زشت نفس است
نکو زد این مثل را هوشیاری .(عطار)
3. از غفلت به بیداری آوردن
از بی خبری و فراموشی به خود آگاهی رسیدن و از نفس حیوانی به نفس والای انسانی
گفتم کلید گنج معارف توان شناخت
گفتا توان اگر نشود نفس اسیر کام .(خاقانی)
v تهذیب خلق و خوی به سه طریق حاصل می شود :
1. از ضجرت به صبر آیی
در پریشانی احوال و دلتنگی صبر را پیشه ساختن
کاملتر مردمان آن است که ... ضجرت محنت بر وی مستولی نگردد. (کلیله و دمنه)
2. از بخل به بذل آیی
بخل ترک ایثار هنگام حاجت است و گفته اند محو صفات انسانی و اثبات عادات حیوانی است
از بخل و حسادت به سخاوت و جوانمردی و کرم رسیدن
شب بخل سایه برافکند اینک
نماند آفتاب کرم را شعاعی (خاقانی)
3. از مکافات به عفو آیی
به جای کیفر و مجازات دادن نفست در مقام بخشش و گذشت درآید
من بد کنم و تو بد مکافات دهی
پس فرق میان من و تو چیست بگو (خیام)
v تهذیب دل به سه طریق حاصل می شود :
1. از هلاک امن به حیات ترس آمدن
دلی خدا ترس داشتن تا به حیات جاوادنگی رسیدن
ندارم ز کس ترس در هیچ کار
مگر زآن کسی ، کو بود ترسکار (نظامی)
2. از شومی نومیدی با برکت امید آمدن
امیدوار شدن به لطف و کرم خداوندی
امید دوا بر دل عاشق ننشیند
جایی که شفا خسته و بیمار حکیم است (علی خراسانی)
3. از محنت پراکندگی دل به آزادی دل آمدن
از پریشان خاطری دل به تسلی خاطر رسیدن
هرچند کآن آرام دل دانم نبخشد کام دل
نقش خیالی میکشم فال دوامی میزنم (حافظ)
بعثت نبی اکرم محمد مطصفی (ص)
بر همه دوستان مبارک
(9) میدان نهم ریاضت است
« فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُوا وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ »
در آن ، مردانى اند که دوست دارند خود را پاک سازند،
و خدا کسانى را که خواهان پاکى اند دوست مى دارد. ( توبه آیه 108 )
ریاضت نرم کردن نفس است
? ریاضت دارای سه رکن است :
ü ریاضت افعال به حفظ
اعمال خود را با مراقبت و نگهداری پاک گردانیم
ü ریاضت اقوال به ضبط
زبان و کلام خود را از سخنان پاک پر کنیم و از سخنان بد دوری جوییم
ü ریاضت اخلاق به رفق
رفتار و کردار خود را از احسان و نیکی انباشته و بهره مند سازیم
v ریاضت افعال به سه طریق حاصل می شود :
به دنبال علم رفتن ( اتباع علم )
استفاده از غذای حلال
پیوسته مشغول خواندن دعا شدن
اسباب معیشت ساخته و به اوراد و عبادات پرداخته . (گلستان )
v ریاضت اقوال به سه طریق حاصل می شود :
قرائت قران
مداومت عذر (عذر تقصیر آوردن و پوزش خواهی به خاطر ارتکاب گناه )
عذر تقصیر خدمت آوردم
که ندارم به طاعت استظهار (سعدی )
نصیحت خلق (خیر خواهی برای مردم ، کسی را به راه صواب و خیر راهنمایی کردن )
هر سخنی که از سر نصیحت و شفقت رود بر اداء آن دلیری
نتوان کرد. (کلیله و دمنه)
v ریاضت اخلاق به سه طریق حاصل می شود :
فروتنی : افتادگی ، خضوع
فخرش بفضل و اصل بزرگ وفروتنی است
وین هر سه چیز نیست برون از شمار او ( فرخی )
جوانمردی : فتوت ، سخاوت ، مردانگی
شاهی که نشد معروف الا بجوانمردی
الا بنکونامی الا بنکوکاری ( منوچهری )
بردباری : حلم ، تحمل ، شکیب
سر مردمی بردباری بود
سبک سر همیشه بخواری بود ( فردوسی )
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایهی هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمهی بقا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
برو ای گدای مسکین در خانهی علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا
بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که میتواند که بسر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
بدو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت
که ز کوی او غباری به من آر توتیا را
به امید آن که شاید برسد به خاک پایت
چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چونای هر دم ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنائی بنوازد آشنا را»
ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا
میلاد حضرت علی و روز پدر
به تمام دوستان مبارک
(8) میدان هشتم جهاد است
« و جاهدوا فی الله حق جهاده »
? جهاد دارای سه رکن است :
ü با دشمن به تیغ
ü با نفس به قهر
ü با دیو به صبر
v مجاهدان به تیغ سه گروه هستند :
کوشنده ماجور
خسته مغفور
کشته شهید
v مجاهدان با نفس سه گروه هستند :
یکی می کوشد او از ابرار است
یکی می یابد او از اوتاد است
یکی باز رسته او از ابدال است
v مجاهدان با دیو سه گروه هستند :
یکی به علم مشغول او از مقربان است
یکی به عبادت مشغول او از صدیقان است
یکی به زهد مشغول او از اولیا است
لیست کل یادداشت های این وبلاگ